سیاست غلط حمایت از ورشکسته ها و فشار بر درآمدزاها در کشور اصلاح شود
چندی پیش اخباری در شبکههای اجتماعی منتشر شد مبنی بر اینکه مدیر یکی از شرکتهای بازرگانی ایرانی ساکن آلمان به مدیران زیر دست خود توصیه میکرد چنانچه از ایران کسی برای بررسی وضعیت شرکت به آلمان آمد، ناله کنید و از وضعیت بد شرکت بگویید! مباد که از رونق کار و موفقیت خود بگویید که کیسهها برایمان خواهند دوخت و دستهایی به سوی منافع ما دراز خواهد شد.
از سوی دیگر طی هفته گذشته خبری منتشر شد از این قرار که دولت قصد دارد ۱۲ هزار میلیارد تومان به شرکتهای خودرو ساز داخلی کمک کند تا از ورشکستگی نجات پیدا کنند. علاوه بر این شرکتهای پتروشیمی نیز تحت فشار قرار گرفتهاند تا طی یک بازه زمانی ارز حاصل از صادرات خود را با نرخی که دولت تعیین میکند به بازار عرضه کنند.
این اخبار خواننده را به یاد حکایت پدری میاندازد که فرزند شاگرد اول و موفق خود را تحت فشار قرار میدهد تا بیشتر کار کند و کمک خرج خانواده باشد و از سوی دیگر فرزند رفوزه خود را مود حمایت و تشویق قرار میدهد تا بیشتر درس بخواند و عقب افتادگی خود را در تحصیل جبران کند.
چنین سیاستی از سوی پدر خانواده باعث میشود که فرزند شاگرد اول هم کمتر درس بخواند و حداقل چند تجدید بیاورد تا شاید مورد محبت و تفقد پدر مهربان قرار بگیرد.
سیاست گذاران گویا از سادهترین اصول روانشناختی هم بی اطلاع هستند. تشویق برای موفقیتها باید ارائه شود نه برای شکستها و از سوی دیگر فشار و تنبیه برای کوتاهیها و قصور کارآمد است نه برای دستاوردها. سیاست غلط حمایت از ورشکستهها و فشار بر درآمدزاها.
چنین تصمیماتی گویای غفلت از مکانیسمهای ایجاد انگیزه و پویایی شرکتها است. سیاست گذاران لازم است از تعمیم سیاستهای «حمایت اجتماعی برای فقرا و وضع مالیات بر اغنیا» به شرکتهای تولیدی و مالی جدا خودداری نمایند چرا که این دو حوزه بسیار متفاوت هستند. در غیر این صورت شاهد تداوم عدم درخشش استعدادها و ظهور گسترده ورشکسته نماها خواهیم بود.