سودآوری ضایعات در برابر تولید؛ هشداری برای صنعت پتروشیمی

حسین صداقت در یادداشتی برای ایپنا نوشت:هنگامی که این توازن برهم میخورد و درآمدهای غیرعملیاتی یا فروش داراییهای جانبی از سود تولید پیشی میگیرد، باید این اتفاق را بهعنوان نشانهای جدی از ناکارآمدی مدل کسبوکار و کاهش کارایی عملیاتی شرکت تلقی کرد.
در تازهترین نمونه، یکی از شرکتهای بزرگ پتروشیمی کشور توانسته است از محل فروش ضایعات کاتالیستی درآمدی معادل سود کل سال مالی گذشته خود کسب کند. این رخداد، اگرچه از منظر مالی جذاب به نظر میرسد، اما در واقعیت نشانهای از کاهش بهرهوری و ضعف مدل اقتصادی است؛ چرا که در منطق اقتصادی، ضایعات باید سهمی اندک و در حاشیه تولید داشته باشند، نه اینکه جایگزین سود عملیاتی شوند.
این پدیده البته محدود به یک شرکت خاص نیست و در سالهای گذشته در صنایع مختلف ایران بارها دیده شده است. در مواردی سود اصلی بنگاهها نه از فعالیت حرفهای بلکه از محل فروش داراییها یا سایر درآمدهای غیرعملیاتی به دست آمده است. در حالی که فلسفه وجودی چنین صنایعی خلق ارزش افزوده از مسیر تولید است، اتکا به درآمدهای غیرتولیدی نهتنها پایداری مالی آنها را تهدید میکند، بلکه پیامدهای منفی برای سهامداران، سرمایهگذاران و حتی سیاستگذار به همراه دارد.
از منظر مالی، کاهش سهم سود عملیاتی در ترکیب سود خالص به معنای وابستگی شرکت به منابعی است که تکرارپذیر و برنامهریزیپذیر نیستند. چنین الگویی برای بازار سرمایه پیام روشنی دارد: سودآوری مبتنی بر ضایعات یا فروش داراییها تصادفی و غیرقابل اتکاست. این امر در سطح کلان نیز نشانه فشارهای جدی بر ساختار هزینهای صنایع پتروشیمی است؛ فشارهایی که ناشی از قیمتگذاری دستوری خوراک، نوسانات ارزی، محدودیتهای صادراتی و فرسودگی سرمایههای ثابت است.
پیامد این روند، کاهش توان رقابتی ایران در بازار جهانی پتروشیمی است. بازاری که بهشدت رقابتی و پرنوسان است و تنها بنگاههایی در آن موفقاند که بتوانند بهرهوری عملیاتی بالا و سودآوری پایدار داشته باشند. اگر چنین روندی ادامه یابد، صنایع پتروشیمی از موتور محرک توسعه به انبار داراییهایی تبدیل خواهند شد که فروش آنها سودآورتر از فعالیت تولیدی است.
راه برونرفت از این وضعیت نیازمند مجموعهای از اصلاحات است: بازنگری در سیاستهای کلان انرژی و قیمتگذاری خوراک برای بهبود حاشیه سود عملیاتی؛ سرمایهگذاری در نوسازی تجهیزات و فناوریهای نوین بهمنظور افزایش بهرهوری؛ تقویت نظام حاکمیت شرکتی برای تمرکز مدیران بر سود پایدار بهجای درآمدهای مقطعی؛ و در نهایت، حرکت به سمت تنوعبخشی سبد محصولات با تأکید بر تولید کالاهای با ارزش افزوده بالاتر.
در جمعبندی باید گفت، فروش ضایعات بهاندازه سود یک سال تولیدی هرچند به ظاهر اتفاقی مثبت است، اما در عمق خود نشانهای از بحران ساختاری در صنعت پتروشیمی کشور به شمار میرود. علاج این وضعیت نه در تکرار چنین رخدادهایی، بلکه در بازآفرینی مدل کسبوکار و بازگشت به اصول بهرهوری و خلق ارزش پایدار از مسیر تولید است.