آشتی صنعت و مردم
مدیران صنایع می بایست با مساعدت مدیران محلی طی برنامه های مدون و ایجاد بستری مناسب، فرصت ها را قابل بهره برداری برای مردم کرده و تهدیدات را نیز مرتفع نمایند.
عبدالرضا غلامی، پژوهشگر و مشاور حوزه مدیریت راهبردی در یادداشتی نوشت: نیازمندیهای صنایع بزرگ، سرمایهگذاران را به مناطقی رهنمون میسازند که تولیداتشان توجیه فنی و اقتصادی داشته باشد. شکل گیری، ایجاد و توسعه صنایع بزرگ معمولاً در مناطقی است که فاصله معقول و منطقی با منابع تامین خوراک داشته باشند و از حیث امکانات ترابری، هزینههای مترتبه و حتی جایگزینی با منابع جدید شرایط برای آنها فراهم باشد.
علاوه بر منابع تأمین خوراک، بازارهای فروش محصولات و امکانات حمل و نقل به آنها نیز از دیگر نیازمندیهای صنایع است. با اندک مطالعه محل استقرار صنایع به سادگی میتوان دریافت که عموماً این صنایع در مناطقی ایجاد شدهاند که دسترسی به راهآهن، آبهای آزاد، فرودگاه و جادههای ترانزیتی دارند تا بسادگی هم خوراک و مواد اولیه را تأمینکنند و هم محصولاتشان را به بازارهای داخلی و جهانی ارسال نماید.
از ضروریترین نیازهای صنایع برای تولید، آب است. چنانچه منطقهای تمام تسهیلات ذکر شده را دارا باشد ولی آب کافی در اختیار نباشد بدون شک آن منطقه برای ایجاد صنایع مناسب نیست.
با عنایت به ملاحظات فوق، در هر کشور مناطقی که امکان استقرار صنایع بزرگ را داشته باشند بسیار اندک هستند و این باعث میشود که جهت توسعه اقتصادی کشورها صنایع در مناطق خاصی مستقر شوند.
حضور صنایع با حجم بالا در این اقلیمها همراه با تغییراتی است که برخی برای مردمان آن اقلیمها فرصت تلقی شده و برخی دیگر تهدید است.
اشتغال، رونق کسب و کارهای خدماتی، امکان بهرهگیری از زیرساختهای عمومی که در جهت تسهیل امور صنعت انجام میشود از فرصتهایی است که اصولاً میبایست با شکلگیری صنایع در مناطق ایجاد شود و در مقابل تأثیر منفی بر اکوسیستم و محیط زیست، تغییر ماهیت مشاغل محلی و گاهی از بین رفتن آنها، تخریب زیر ساختهای موجود با توجه به انجام فعالیتهای گسترده صنایع از تهدیدات حضور آنها در مناطق میباشد.
مدیران صنایع میبایست با مساعدت مدیران محلی طی برنامهای مدون و ایجاد بستری مناسب، فرصتها را قابل
بهرهبرداری برای مردم کرده و تهدیدات را نیز مرتفع نمایند.
لازم است صنایع زمینه ارتقای سطح دانش، مهارت و … افراد را فراهم سازند و البته میبایست همزمان هنجارهای فرهنگی جامعه را حفظ، برآنها تأکید کرده و تقویت نمایند.
همراستایی و هماهنگی با هنجارهای فرهنگی مناطق صنعتی و توجه ویژه به آرمانهای فرهنگی- اجتماعی این مناطق باید از اصول فعالیت مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها به حساب آمده و صادقانه از این ظرفیت بهرهگیری شود.
فرهنگ، آداب، رسوم و سنتهای حاکم بر این مناطق از ظرفیتهای بالایی برخوردارند و میتوان آنها را با روشهای مناسب مستند و کتابها دراین خصوص تألیف نمود.
صاحبان صنایع باید بدانند فرهنگ اقوام و مردم مناطق صنعتی محترم است زیرا دستاورد سالیان متمادی زیست آنهاست و حتی در برخی مناطق به جهت قدمت حکایت از هویت ملی دارد.
فرهنگ اقوام ارزش آفرین است چون جایجای مناطق کشور با غنای فرهنگیشان درگذشته و حال ستارگانی را تربیت کرده که مایه مباهات ملی و برای کشور تاریخ ساز شدهاند بزرگانی همانند میرزا کوچکخان، امیرکبیر، بیبی مریم بختیاری، دی واحد ابراهیمی، ستارخان و باقرخان، رئیس علی دلواری و ……
لازم به یادآوری است قواعد حاکمیت شرکتی که طی سالهای اخیر در بنگاههای سراسر دنیا طرحریزی شده پا را فراتر گذاشته و ایفای نقش مسئولیتهای اجتماعی را لطفی از جانب بنگاه ندانسته بلکه آن را وظیفه بنگاه میداند و حتی در برخی کشورها، شرکتها مکلفند علاوه بر صورتهای مالی، صورتهای غیرمالی نظیر مسئولیتهای اجتماعی را ارائه نمایند. در بحث خلق ارزش برای یک سازمان نگاه حاکمیت شرکتی که در سالهای آینده فراگیر خواهد شد بیان کننده ارزیابی آن سازمان توسط جامعه است. به عبارتی دیگر از شاخصهای موفقیت بنگاهها جلب رضایت مردم به عنوان ظرفیت بزرگ اجتماعی
میباشد.
از مهمترین ظرفیتهای اجتماعی مناطق عملیاتی و صنعتی بزرگان، معتمدین و ریش سفیدان هر منطقه هستند که با درک متقابل میتوان از این ظرفیت بسیار کارآمد استفاده کرد تا هم نقطه نظرات ساکنین این مناطق را دریافت نمود و هم برنامهها، اقدامات و تدابیر بنگاهها را با زبان امنای مردم به گوش آنان رساند.
ارتباط با این عزیزان که مورد احترام مردم نیز هستند برای طرفین بسیار راهگشا بوده و شاید بتوان از آن به عنوان مطمئنترین درگاه ارتباط دوسویه با مردم نام برد.
البته باید توجه داشت یکی از مهمترین وجوه مسئولیتهای اجتماعی، کارکنان سازمانها میباشند. کارکنان هر سازمان بالاخص بنگاههای بزرگ، سفیران آن سازمان هستند که در آشتی صنعت و مردم نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. از منظر جامعه سازمانهایی متعالی و موجه هستند که کارکنانی با نشاط داشته باشند. کارکنان این نشاط را به خانوادههای خود که بخش قابل توجه از جامعه شهری هستند منتقل مینمایند. غفلت از کارکنان و خانوادههای آنان آثار مخرب و زیانباری چه دربخش عملکردی و موفقیت بنگاهها و چه در بخش برقراری ارتباط منطقی با جامعه به دنبال خواهد داشت. قطعاً شادابی کارکنان و خانوادههای آنان از رضایت شغلی و تعلق سازمانی افراد نشأت میگیرد.
بنابراین بهکارگیری مدیران جامعالاطراف در رأس سازمانها و بنگاهها در تحقق آشتی صنعت و مردم مناطق صنعتی بسیار حائز اهمیت است. این مدیران به جهت تعالی در وجوه مختلف فردی، اجتماعی و مدیریتی ضمن حضور در میان مردم و برقراری تعامل سازنده با آنان، همزمان مأموریتهای صنعتی و تولیدی خود را به انجام رسانده و تعادل و توازن بین حوزه مأموریت اجرایی و فعالیتهای اجتماعی برقرار میکنند.
این دسته از مدیران با حفظ ارتباط بسیار تنگاتنگ با بخشهای دولتی و حاکمیتی و دریافت مسائل و مشکلات شهری از طریق این بخش از تعامل با معتمدین و امنای مردم، فعالین اجتماعی و اقشار مردمی غافل نمیشوند تا از تسری تصمیمات و اقدامات بنگاهشان در خصوص مسئولیتهای اجتماعی اطمینان حاصل نمایند.
رهاورد حضور مدیران در جامعه از یکسو ایجاد فرصتی برای طرح بدون واسطه دیدگاههای سازمانی و مدیریتی بوده و از تحریف و تغییر اطلاعات ارائه شده به مردم پیشگیری میکند و از سوی دیگر دیدگاههای جامعه بدون واسطه توسط مدیر ارشد دریافت شده و روشی برای ارزیابی میدانی نتایج عملکرد در این حوزه میباشد.