مسیر فروش گاز ایران به اروپا از سوریه می گذرد؟
یگور متویف در المانیتور نوشت: دهم آوریل، علی حمود وزیر حملونقل سوریه با کیانجین سفیر چین در دمشق دیدار کرد. حمود در این دیدار بر اهمیت مشارکت سوریه در طرح «یک پهنا یک جاده» چین تاکید کرد که برنامهای جاهطلبانه برای احیای همتای مدرن جاده ابریشم است. حمود از سرمایهگذاران چینی برای مشارکت در پروژههای اقتصادی سوریه دعوت کرد از جمله ساخت شهرک صنایع دریایی که قرار است میان سواحل لاذقیه تا طرطوس تاسیس شود و همچنین راهاندازی خطوط ریلی در اطراف دمشق.
به گزارش خورنا در ادامه این مطلب آمده است: رییسجمهور سوریه، بشار الاسد نیز در ماه فوریه به تهران سفر کرده بود. این سفر در پرتو ملاقاتهای تجار و سرمایهگذاران ایرانی و سوری و صحبت کارشناسان از ایران به لحاظ داشتن نقشی محوری در بازسازی سوریه، صورت گرفت. در همین حال این روزها شاهد برگزاری پنجمین کنفرانس اقتصادی یالتا توسط روسیه در کریمه هستیم. متعاقب امضای تفاهمنامه همکاری میان سوریه و شبهجزیره کریمه، سوریه نیز به عضویت افتخاری این اجلاس درآمده است.
به گزارش آسیا تایمز، روسیه قصد دارد در سایه پایگاه هوایی حمیمیم و تقاضای دمشق برای نوسازی ناوگان دریایی مستقر در طرطوس، به عنوان تنها نیروی نظامی در سواحل مدیترانه سوریه باقی بماند. اما ایرانیها نیز گوشه چشمی به سواحل سوریه دارند. آنها از اکتبر ۲۰۱۸ بخشی از بندر لاذقیه را اجاره کردهاند. اگرچه ایران تنها اجازه استفاده اقتصادی از این بندر را دریافت کرده، این موضوع باعث نگرانی روسها شده که در حملات هوایی آمریکا و اسراییل به نیروهای نیابتی ایران، ارتش مسکو نیز هدف قرار بگیرد.
جاشوا لاندیس یک پژوهشگر برجسته حوزه سوریه ضمن ارتباط دادن ماجرای اجاره بندر لاذقیه، به طرح تهران برای فروش نفت و گاز به اروپا از طریق کریدور عراق و سوریه اشاره کرده و به آسیا تایمز گفته که این روزها همه خواهان یک جاده ابریشم هستند. سیمان هاتاهت، عضو ارشد مرکز مطالعات راهبردی عمران میگوید مسکو و تهران در حال رقابت برای کسب بازار سوریه هستند و به طور مشخص روی قراردادهای بازسازی متمرکز شدهاند.
این تحلیلگر اندیشکده «چتم هاوس» گفت علاوه بر خطوط اعتباری و تدارک محصولات راهبردی، روسیه و ایران با کسب قراردادها برای شرکتهای خود به دنبال ایفای نقشی محوری در اقتصاد سوریه هستند. مسکو و تهران به دنبال این هستند که بخشی از هزینههای حضور نظامی خود در سوریه را جبران کنند و هر دو رویکردی فرصت محور به بازار سوریه دارند.
با تحلیل از منظر نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید درمییابیم که سه کشور روسیه، ایران و چین با چالشهای منحصربهفردی از نظر حضور اقتصادی در سوریه مواجه هستند. از سال ۲۰۱۲ نیروهای ایران همراه با حزبالله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یک نقش نظامی تعیین کننده در خاک سوریه داشتهاند. این واقعه موجب ایجاد یک جناح طرفدار ایران در ارتش و نهادهای امنیت ملی سوریه شده است. نقش ایران به عنوان یک حامی کلیدی با ایجاد یک خط اعتباری ۷.۶ میلیارد دلاری بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ برای سوریه همراه با تامین مداوم محصولات نفتی این کشور، موجب تقویت جایگاه تجار و سیاستمداران هوادار ایران در دمشق شده است.
روسیه نیز از سال ۲۰۱۵ به راهاندازی جبهه خود در ارتش و نهادهای امنیتی سوریه پرداخته و پشتیبانی از برخی واحدهای نخبه ارتش این کشور را بر عهده گرفته است. در سال ۲۰۱۴ روسیه به کارکنان غیرنظامی سوریه کمک مالی کرد و محمولههای بشردوستانه گندم را به این کشور ارسال کرد. شرکت روسی استریو ترنس گاز از پیش و در طول بحران، با دولت و حلقههای تجاری دمشق روابط خوبی برقرار کرده است.
چینیها نیز به نوبه خود طی دو دهه گذشته اقدام به برقراری روابط اثرگذار میان نهادهای دولتی و شرکتهای دولتی سوریه کردهاند. آنها که سوریه را محلی برای دسترسی به بازارهای لبنان و عراق میدانند، به دنبال همکاری دوجانبه در پروژههای نفت، گاز و برق نیز هستند. این موقعیت چین با حمایت قدرتمند اقتصادی و صنعتی این کشور نسبت به روسیه و ایران مستحکمتر خواهد شد.
اما نقاط ضعف این سه کشور قابل توجه است. تلاشهای تهران برای اطمینان یافتن از سیطره بر اقتصاد سوریه و نشان دادن کمکهای طولانیمدت اقتصادی به عنوان یک سرمایهگذاری بلندمدت و نه صدقه، میان نخبگان اقتصادی، سیاسی و نظامی سوریه چند دستگی ایجاد کرده است. تنشها عموما میان دو جریان عمده دیده میشود: میان سوری های سکولار و میانهروی مذهبی از جمله علویها و میان فعالان اقتصادی دوران جنگ که از محل پروژههای ایران و رقبایش سود میبرند و طرفهایی که به طور سنتی با قطر، عربستان سعودی و سایر کشورهای عرب حوزه خلیجفارس همکاری میکردند یا متحد لبنان و غرب بودهاند.
شرکتهای روسی نیز در تامین مالی پروژههای خود با مشکلاتی مواجه هستند. با توجه به رابطه قویتر اقتصاد روسیه با جهان نسبت به ایران، چالش اصلی، تحریمهای ضد سوری و ضد روسی میباشد. علاوه بر فساد و بروکراسی در سوریه، فقدان تجربه همکاری میان بخش خصوصی دو کشور، عامل دیگری است که کار را دشوار میکند.
نقطه ضعف چین عدم نفوذ در ارتش سوریه است. همچنین بانکهای هنگکنگ به علت واهمه از تحریمهای آمریکا علاقهای به تامین مالی پروژههای سوری ندارند.
با این حال هر سه کشور فرصتهای جالب توجهی برای خود میبینند. ایران رویای تاسیس مسیری راهبردی برای دسترسی به حزبالله لبنان را در سر میپروراند و در عین حال فرصتی تاریخی برای حضور صنعتکاران و تجار ایرانی در بازار سوریه یافته است.
روسیه به دنبال این است که با استخراج نفت، گاز، فسفات و سایر منابع معدنی، هزینههای حضور نظامی خود را جبران کند و چشمی هم به نوسازی زیرساخت حملونقل این کشور دارد.
چین قصد دارد از لحاظ زیرساختهای حیاتی مانند بخش انرژی، سوریه را در رقابت با ژاپن و آلمان به خود وابسته کند. همچنین به دنبال بازاری بزرگ برای محصولات مصرفی خود است. همچنین پکن به دنبال صنایعی گزینشی مانند بومیسازی خودروسازی نیز میباشد.
سرانجام از نظر تهدیدها، باید گفت حضور ایران همین حالا هم سوریه را معرض حملات اسراییل قرار داده است. این نگرانی موجب شده مسکو به دنبال واکنش نشان دادن به آن باشد. چین نیز نگران از دست دادن فرصتهای سرمایهگذاری در صورت کنارهگیری اسد و حضور دوباره اروپاییها و کرهجنوبی و ژاپن در بازار این کشور است.
در مجموع در کنار گمانهزنیها درباره رقابت اقتصادی میان روسیه، ایران و چین در سوریه، مسکو و تهران به دنبال جداسازی حوزههای نفوذ و منفعت خود هستند تا روابط اقتصادی دولت با دولت، دولت با بخش خصوصی و بخش خصوصی دو طرف را گسترش دهند. روسها بیشتر به بخش معدن، حملونقل و تولید کود متمایل هستند اما ایرانیها به بخش ساختوساز، املاک، کشاورزی و بازرگانی توجه دارند. در عین حال چینیها نیز فعلا حضور خود را معطوف بخش برق و صنایع تولیدی کردهاند.